ღ❤ღعشق و دوریღ❤ღ
عاشقونه سروناز و کلاه قرمزی
شیرین بهانه بود، فرهاد تیشه میزد تا نشنود صدای مردمانی را که در گوشش می خواندند
این روزها، بغض دارم، گریه دارم، تا دلت بخواهد، آهــ دارم... ولی بازیگر خوبی شده ام، می خندم! دیشب هم مثل هر شب قبل خواب رفتم کنار پنجره اتاقم...به اسمون خیره شدم ستاره ها باز مثل همیشه چشمک میزدن مثل همیشه بهشون گفتم شب بخیر یه بوس فرستادمو ازشون خواستم که بهت برسونن اما دیشب ماه هم میونشون بود انگاری اونم منو نیگا میکرد یاد چندتا خاطره افتادم دلم پر حرف شد........ چشام پر اشک ولی تو نبودی......... آرام باش، ما تا همیشه مال همیم، همیشه عاشق و یار همیم آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی، تو همه ی وجودمی آرامم، میدانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده
از مهر تو داغی بر دل دارم، که تا ابد با من خواهد بود... داغی که حک شده: “دوستت دارم” انقدر نیستی، که گاهی حس می کنم عشـــق را نسیه به من داده ای. بی تابم، نقد می خواهمت
یعنی میشود روزی برسد... که مرا در بخواهم گله کنم! بگویی هیــــــــــــــــــس... همه کابوس ها تموم شد...!
مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم با خیال او ولی تنهای تنها میروم در جوابم شاید او حتی نگوید “کیستی ؟” شاید او حتی بگوید “لایق من نیستی” مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم
بد ترین حالت ممکن اینه کهدوستت ندارد!
بیا در آغوشم، جایی که همیشه آرزویش را داشتی، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت
بگذار لب هایت را بر روی لبانم، حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو میکنم لحظه مرگم همین جا باشد، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپش های قلبت شاد است، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود...
در آغوش عشق، بی خیال همه چیز، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
هـــوا هروقتـــــ کهـ بــارونـیـستـــــ تـــو فکـــ ــر مــ نــ چــراغـونــــیستـــــــــــ
پــــرامــــ از خاطــ ــراتـــــ تـــو
همــ ـــونــایـــ ی کـهـ میــدونــیــــــ....
مگهــ یـ ــادمـــ میــره یکـــــ دمــــ
تــا هروقتیـــ کهــ مـــ نــــ زنـــدمــــ
تــو بـــــانــــ ی یهــ مشتــــــ شــــعـ ریـــــ
همـــــ در آیندمـــــــــــــ.....
دلــــ ـم میـــــخــــ واد بیــــــامـــــــ پیشتــــــــــــ
بـــــــذارمــــ ســ ـر رویــــــــ دوشتـــــــ
بـ ـگمــــ میـــــــمیــــــ رم از عشقتــــــــ
بـــــ ـرمــــــــ گمـــــــشــــــمــــــــــــــ تــــــــــــو
آغــــوشتــــــــــــــــــــ...
منـــ ــو تــــــو زیــر بـــــــارونـــــــــــــ بــــــــ ـود...
بهـ جـــــــــــونهــ همـــــــــ قسمــــــــــ خـــــــوردیمـــــــــ
تـــو چشـــمـــــــ همـــــــ نگـ ــاه کردیمــــ
نگاه کردیــمــــــ از عشقــــــــــــــــ مـــــــــردیمــــــــــــــ...
پســـــ تـو کجـــــــــــــاایـــــــ ی ابـــــدی؟؟؟؟
کجـــــــای اینــــــــــ تیـــــره شبـــــــــ ی؟؟؟
رو آییهـ های بــارونـــــ ی نوشتمــــــ
وصلهـــ بهــ تـ ــو جونمــــــو ســ ــرنوشتــ ـمــــــ
تـ ــو مظــــ ــهر تحمــلـــــ ی
عشقهــ منـــــــ ی برامـــــــ تـ ــو تکیــ ـه ـــگاهــــــ ی.....
سرتـــاســـر خیـــالــــــ مـ ــــن نقــاشـــیای کاشــــیاســـــــــــــ
ســــ ـبز میشـــ ـنو نـ ــاز میـ ـکننــــ
مـ ــستـــا شـ ـــبا تـ ــو کوچهـ هاشـــــــــــ هـــــــوای آواز میکننــــــــــــــ
شــ ــمایــ ل جمــال تـ ــو قلبمــــو روشنـــــــــ میکــــ ـن ـه
نمـ ـیدونــــ ی کــ ـه عشــقــــ تــــــو چــ ـه کـــاری بـ ــا منــــــــــ میکنـــ ـه......
رو آییهـ های بــارونـــــ ی نوشتمــــــ
وصلهـــ بهــ تـ ــو جونمــــــو ســ ــرنوشتــ ـمـــــ
ـ
تـ ــو مظــــ ــهر تحمــلـــــ ی
عشقهــ منـــــــ ی برامـــــــ تـ ــو تکیــ ـه ـــگاهــــــ ی.....
بیایی!آغوش بگیری...
وقتی باهاش قهری پیامک میاد
همه تن و بدنت میلرزه چون فکر میکنی اوونه
بعد که میبینی اون نیست
خیلی داغون میشی
ولی غرور لعنت و حرفایی که ازش شنیدی روز آخر
اجازه نمیده بهش زنگ بزنی
منتظری اون اول بیاد سمتت
اونم نمیاد
توام نمیری
یه رابطه توو اوجش به همین راحتی تموم میشه.....!
miss-A |